به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید:
می شود آغاز کار مدرسه
فصل پاییزوبهار مدرسه
قاصدک با باد پاییزی رسید
هست گوئی بیقرار مدرسه
ماه مهر است ومعلم می شود
رونقی بر کار وبار مدرسه
اشک می بارند بعضی طفلها
نوگلان تازه کار مدرسه
باز پر از شور وشادی می شود
صحنه ی اندوهبار مدرسه
باز درس وباز نمره ،امتحان
جمله اینها ساز وکار مدرسه
باز بر هر دانش آموزی رسد
سودهای بیشمار مدرسه
باز بابای مدارس می شود
شادمان خدمتگزار مدرسه
باز بعضی ها دوباره آورند
در،دمار از روزگار مدرسه
باز ناظم با درایت می کند
نظم را او بر قرار مدرسه
باز دعوتنامه بهر والدین
کاهش سطح فشار مدرسه
سالها باشد که درسم شد تمام
باز هستم بیقرار مدرسه
اسماعیل تقوایی
دیروز از هرچه بود گذشتیم،امروز ازهر چه بودیم..
آنجا پشت خاکریز بودیم واینجا در پناه میز...
دیروز دنبال گمنامی بودیم وامروز مواظبیم ناممان گم نشود.........
جبهه بوی ایمان می داد واینجا ایمانمان بو می دهد........
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم...........
بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم...
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم...
"هفته دفاع مقدس ویاد شهدای این دفاع گرامی باد"
در نخستین سالهای اتقلاب
انقلاب مردمی بینا وناب
جبهه ای بر ضد ما تشکیل شد
جنگ صدامی به ما تحمیل شد
حمله بر ما کرد از غرب وجنوب
آن جنایتکار طبل جنگ کوب
قسمتی از خاک ما اشغال شد
ملت ایران پریشان حال شد
کم کمک وقت خروش ما رسید
صبح پیروزی در ایران بر دمید
داد فرمانی خمینی کبیر
رهبر آگاه وبینا وبصیر
شیر مردان آمدند از هر طرف
جملگی رزمندگانی جان به کف
جبهه ها آکنده از سرباز شد
راه پیروزی بر آنان باز شد
هم سپاه وارتشی وهم بسیج
حمله ها کردند دشمن گشت گیج
دشمن ما خصم صدامی نبود
بلکه یک دنیا تهاجم کرده بود
با مدد از ذات پاک کردگار
روزگار خصم شد بد روزگار
رفته رفته خاک ما آزادشد
آرزوی دشمنان بر باد شد
اسماعیل تقوایی
سلام
فرداروز شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایرانه..جنگی که در حقیقت برای ما دفاع بود..دفاع از تمامیت ارضی،عزت وشرف ودفاع از انقلاب نوپای اسلامی...دفاعی که در مقابل همجه ی نه فقط صدام جنایتکار بلکه تمامی استکبار جهانی صورت گرفت..دفاعی که بقول امام راحل آن پیر عشق رزمندگان ، عزت وشرف ما در گرو پیروزی در آن بود..هشت سال دفاع مقدسی که پر بود از لحظه های ناب الهی،ایمان،رشادت وفداکاری رزمندگان وسایر مردم ..سالروز دفاع مقدس را گرامی میداریم..به همین مناسبت دلسروده ای با مددگیری از حافظ تقدیم می شود:
یاد باد آن روزگاران یاد باد
پیر عاشق در جماران یاد باد
هشت سال جهد وایمان وشرف
همره پیر جماران یاد باد
با بسیجی های پرشور وغیور
حمله های زیر باران یاد باد
قبل هر حمله میان سنگران
گریه در آغوش یاران یاد باد
وقت پشتیبانی رزمندگان
همت کبرا سواران یاد باد
غرش شیران ایران در دل
دشتها وکوهساران یاد باد
لحظه های تلخ در میدان جنگ
با عروج کامداران یاد باد
اشکهای شوق هنگام ظفر
در فراق جان نثاران یاد
صوت قرآن ودعای وربنا
بر لبان حق گزاران یاد باد
پشت گرمیها ز پشت جبهه ها
از سوی رزمنده یاران یاد باد
سالها بگذشته از آن روز ها
لیک از آنان هزارن یاد باد
اسماعیل تقوایی
سلام
ایام مسلمیه فرا رسید.با آمدن ایام شهادت حضرت مسلم شمیم روح
بخش محرم به مشام جانهای عاشق امام حسین (ع)می رسد.سفیر عشق به شهر کوفه پای گذاشت تا مژده آمدن
مولای عاشقان را به کوفیان بدهد.اما افسوس که نمی دانست تار وپود بافت
وجودی این مردم ازبی وفایی است .مسلم را در مقابل دوزخیان روی زمین تنها
گذاشتند واومظلومانه ولی سرفرازجان خویش را برسر پیمانی که با مظهر ولایت
زمان حسین (ع)داشت گذاشت .اورا شهید کردند وبدن بدون سرش را ازبالای
دارالعماره کوفه بر زمین انداختند.در آخرین لحظات ذره ذره وجود او فریاد می
زد که:کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد.........روحش شاد وراهش پر رهرو
با د
قابل توجه تهرانی ها:
از امشب به مدت سه شب مراسم بزرگداشت
ایام شهادت حضرت مسلم مثل سنوات گذشته در صحن مطهر حضرت عبد العظیم
حسنی(شهرری) بر گزار میشه.در این سه شب هیئت های مختلف از سراسر تهران به
اونجا میان ونسبت به سفیر مظلوم آقا ابی عبدالله عرض ادب میکنند.این سه شب
خیلی با صفاست.از دستش ندید...اگه یک شبش رو هم بیایید باز هم غنیمته
مسلم آن بر عقیل نور دو عین
هم عمو زاده هم رسول حسین(ع)
وارد کوفه گشت با اکرام
در پی اش شد روان هزاران گام
همگی صحبت از وفا کردند
جمله انکار هر جفا کردند
چون به کوفه رسید ابن زیاد
کوفیان را وفا برفت از یاد
دلشان شد زترس آکنده
جمعشان مضمحل پراکنده
مسلم اندر غروب تنهاشد
بر رخش گرد غم هویدا شد
غم ارسال نامه اش به حسین(ع
که بیا کوفه ای ضیاء دو عین
کوبه کو دشمنان به دنبالش
با دو طفلش عجیب بود حالش
عاقبت انتهای کوچه ی تنگ
شد اسیر عدو به صد نیرنگ
حیله هایی بر او به جنگ زدند
بر سرش خرمنی زسنگ زدند
دست بسته ببردنش بر بام
جانیان بدور از اسلام
بام دارالاماره از پیکر
سر او شد جدا وعمر آخر
سرنگون شد زبام پیکر او
بود با اشک حرف آخر او
شیعیان را امام کوفه میا
ای شه بامرام کوفه میا
اسماعیل تقوایی