به استقبال شب یلدا

شب یلدا تو طولانی ترینی
میان جمع شبها شب ترینی

زبعد تو شود فصل زمستان
خزانی را توشام آخرینی

بزرگت می شمارند از گذشته
توبا دور هم آیی ها قرینی

به نام توست مهمانی فراوان
به کام پرخوران چون انگبینی

توهستی شام خاص هندوانه
به قیمتهای بالایش،کمینی

به نام تو بود آجیل خاصی
خورندش از یسار واز یمینی

توشام مصرف هرمیوه باشی
فروش میوه را در ثمینی

زشام شام یلدا من چگویم
غذاهایی زنوع بهترینی

ولی افسوس خصم معده باشی
چو ماری بهر آن در آستینی

زبعد تو به هرخانه فراوان
فتاده مردمانی برزمینی

شکمها پر ز ماکولات یلدا
تنی سنگین وباحال حزینی

شاعر:اسماعیل تقوایی
 
بازآ
ز پس پرده ی غیبت بدر آ
رخ خود را بنما یا مولا

دیده منتظران مانده براه
ای که نوری تو به چشمان، باز آ

بس بود هجر تو ای جان جهان
وصل را قسمت عشاق نما

یوسف فاطمه کن مرحمتی
سوی کنعان دل ما تو بیا

ماهمه عاشق دیدار توایم
کی شودوقت ظهورت آقا

جمعه ها می رود ومی آید
سهم ما نیست دمی سیر لقا

تا نمردیم زهجران رخت
پس بزن پرده غیبت جانا

شاعر :اسماعیل تقوایی



زمین وآسمان دارد گواهی
که من پایین وتو بالاترینی

خداوندا همیشه ازبرایم
امید اولین وآخرینی

تقدیم به پدرهای عزیز

ستون خیمه ی هر زندگی پدر باشد
خوش آنکه از پدرش سایه روی سر باشد

پناه خانه بود در شداید ایام
بهر بلا که رسد بهرشان سپر باشد

تلاش وکار کند بهر راحتی همه
اگر چه پیش رهش مانع وخطر باشد

وجود اوست که بخشد به خانه گرما را
زاعتبار پدر خانه معتبر باشد

رضایت پدرست باعث رضای خدا
ز نارضایتی اش بایدی حذر باشد

خداکند که یتیمی نصیب کس نشود
به خانه ها ز وجود پدر اثر باشد

به خانواده شودتلخ زندگی بی او
به کام خانه پدر همچنان شکر باشد

ببوس دست پدر را که بوسه بر دستش
سبب به قرب خداوند دادگر باشد

شاعر:اسماعیل تقوایی
 

الا ای حسرت دیدار رویت مانده بردلها
رخت بنما که برما حل شودهرگونه مشکلها

به دل بذر امید دیدنت هر روز می کاریم
که تازین مزرعه یک جمعه برداریم حاصلها

الا ای ناخدای کشتی مستضعفان باز آ
رسان این کشتی خود را به آرامی ساحلها

تو می گریی برای شیعیان عاصی ات آقا
ولیکن در مقابل ما همه هستیم غافل ها

بیا ای مظهر حق وعدالت تا که بگریزند
زپیش لشگرتو ظالمان و جمله باطل ها

حبیبا رحم کن دوران هجرانت بسر آید
بیا جانا که ما هستیم مشتاقان واصل ها

شاعر:اسماعیل تقوایی



میلاد با سعادت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(ص)مبارک باد

نگر زمین وزمان را که نور باران است
تمام انس وملک شادمان وخندان است

به روز هفدهم وجمعه در ربیع یکم
جهان به شوق،پذیرای روح ایمان است

به مکه کار بنی هاشم است شادی وشور
سرای عبد مطلب وفور مهمان است

گرفته آمنه بر دست کودکی زیبا
که جان عالمیان پیش پاش قربان است

بیامدست به دنیا به سال عام الفیل
عطای بر بشریت زسوی یزدان است

محمد است به نام و امین مکه شود
سبب به رجعت از کفرشان به ایمان است

به یمن مقدم او شد خموش آتشگاه
به لرزه کنگره ی کاخ شاه ایران است

ختام جمله رسل باشد و زسوی خدا
پیام آور حق بهر هر مسلمان است

به انتشار مسلمانیش تلاش کند
سلاح،خلق نکو و کتاب قرآن است

جهان تشنه کند از حقایقش سیراب
به دردهای بشر او طبیب ودرمان است

به زادروز پیمبر الا مسمانان
تلاش در ره وحدت اساس وبنیان است

به ریسمان خداچنگ را بباید زد
تفرقات عبور ازمسیر شیطان است

شاعر : اسماعیل تقوایی

خلاصه
یا امام صادق(ع)

هفده ماه ربیع وآمده قرص قمر
شد ششم ماه ولایت در مدینه جلوه گر

حضرت باقر بود امروز در حال سرور
هم زمیلاد پیمبر هم زمیلاد پسر

ام فروه مادرش بوسه برویش می زند
سبط خود را حضرت سجاد می گیرد به بر

ساکنان عرش بر دیدار او صف بسته اند
تابیندازند بر روی چوماهش یک نظر

با وجود اوبهاری تر شده ماه ربیع
نغمه شادی رسد برگوش ازمرغ سحر

روز میلاد محمد(ص) صادق آلش رسید
نخل علم حیدری را آمده نیکو ثمر

نام او جعفر بود هرشیعه باشد جعفری
در احادیث فراوان باشد از مولا اثر

می شود استاد معلومات گوناگون روز
شیعه می باشدهمیشه برامامش مفتخر

شهره گردد هر که شاگردی او را می کند
باچنین استاد هرشاگرد گردد معتبر

سالها باشد که ما مدیون طب الصادقیم
ازبرای جمله بیماران ما بوده سپر

روز میلادش دل شیعه هوایی می شود
می زند در حسرت خاک بقیعش بال وپر

ای خوشا فصل ظهور حضرت صاحب زمان
تاکه سازد شیعه بهرش بارگه از سیم و زر

شاعر:اسماعیل تقوایی

X