ییا غریب الغربا

من مست می عشق غریب الغربایم
محتاج عنایات معین الضعفایم

آهوی دلم درکف صیاد زمانه ست
درحسرت الطاف ضمانت ز رضایم

جز بام رضا(ع) مرغ دلم بام ندارد
پابست به آن گنبد وآن صحن وسرایم

دیریست که نامش بشده ورد زبانم
دیدار حریمش شده همواره دعایم

سیری نپذیرم ز زیارتگه پاکش
در مشهد او شاهد الطاف خدایم

با پیکر او طوس شده خاک بهشتی
درصحن رضا(ع) ازغم واندوه رهایم

دیدیم بسی داده شفا زایر بیمار
باکی زمرض نیست، به مولاست رجایم

خاتم بود ایران ونگینش شده مشهد
ازبابت آن شاکر در گاه خدایم

جارو کشی درگه او فوز عظیم است
ای کاش که مولا کند این هدیه عطایم

طوف حرمش حاجت این عاشق زار است
یا رب بنما حاجت من زود روایم

شاعر : اسماعیل تقوایی
 
یا امام رضا(ع)

همواره بود میل دلم سوی رضا
جایی نرود بجز در کوی رضا

دلدار منست وبر دوعالم ندهم
تاری که بود ز زلف وگیسوی رضا

زآنگه که شناختم خودم را بوده
دل در هوس مزار دلجوی رضا

بشنیده ام او ضامن آهو بوده
ای کاش شوم دمی من آهوی رضا

هر مضطر بیچاره بیابد آرام
در صحن وسرای پاک وخوشبوی رضا

میلاد رضا تولد نیکی هاست
ایران وجهان همه ثناگوی رضا

دلها همه شاد است وچراغان گردد
هرجا که بود شیعه ورهجوی رضا

خوش باد هر آنکه سنجش اعمالش
درحشر بود با ترازوی رضا

یارب مددی کن که به دنیا باشد
قول وعملم همیشه همسوی رضا

امید منست در شب اول قبر
افتد نظرم به روی نیکوی رضا

شاعر:اسماعیل تقوایی


دهه کرامت گرامی باد

ذی قعده که می رسد دلم شاد شود
شادی به لبم آید وفریاد شود

ذی قعده مه تولد نورین است
ده روزکرم فاصله بینابین است

این یک دهه ایام کرامت باشد
ایام صفا ومهر ورحمت باشد

در روز نخست نجمه را یار آمد
دختی به برش زلطف دادارآمد

همنام بود به فاطمه(س) مظلومه
گردیده لقب برای او معصومه

چون یازدهم شد به زمین ماه آمد
گویی که دوباره یوسف از چاه آمد

حق داد امام هفتمین را پسری
بر دست گرفت نجمه زیبا قمری

از سوی پدر پسر علی نام گرفت
شکرانه حق بگفت وآرام گرفت

بر شیعه امام هشتمین آمده است
بر آل علی عالم دین آمده است

از سوی خدا لقب "رضا" گشت بر او
زیرا که رضای حق، نما گشت در او

من شیعه ی اویم ورضا مولایم
من بنده اویم ورضا  آقایم

 تنگ است دلم برای طوف حرمش
لب تشنه ی قطره ای زلطف وکرمش

ای کاش شود کنار مرقد بروم
درروز تولدش به مشهد بروم

بر خیل عظیم زائرش یار شوم
از بهر شفا زار وبیمار شوم

دستی بزنم به پنجره فولادش
تبریک بگویم به همه میلادش

ای شاه خراسان مددی یاری کن
از بهر اجابت دعا کاری کن

شاعر : اسماعیل تقوایی

خلاصه

یا حضرت معصومه(س)


تا روز آغازین ذیقعده عیان شد
مولای ما موسی بن جعفر شادمان شد

بشکفت زیبا غنچه از دامان نجمه
بهر پدر آرام جان و دلستان شد

باشد گلی خوش بو زگلزار محمد(ص)
با او معطر خانه از عطر جنان شد

باشد علی موسی الرضا او را برادر
بوسید روی خواهر وشادی کنان شد

نام نکویش فاطمه(س)، زهرا مرام است
با لطف حق معصومه وعصمت نشان شد

شادند در میلاد او اهل مدینه
آکنده از مهرش زمین وآسمان شد

جدش داده مژده ی میلاد او را
رخ داده آنچه از سوی صادق(ع)بیان شد

تنها نه قم بر مرقدش دارد مباهات
فخری بود برکل ایران ارمغان شد

باشد کریمه می کند مشکل گشایی
مرغ دل هر بینوا را آشیان شد

هرکس که با اخلاص گردد زائر او
بی شک نصیب او بهشت جاودان شد

شاعر :اسماعیل تقوایی
یا حضرت معصومه(س)

تا روز آغازین ذیقعده عیان شد
مولای ما موسی بن جعفر شادمان شد

بشکفت زیبا غنچه از دامان نجمه
بهر پدر آرام جان و دلستان شد

باشدگلی خو ش بو ز گلزار محمد(ص)
با او معطر خانه از عطر جنان شد

باشد علی موسی الرضا او را برادر
بوسید روی خواهر وشادی کنان شد

نام نکویش فاطمه(س)، زهرا مرام است
با لطف حق معصومه وعصمت نشان شد

شادند در میلاد او اهل مدینه
آکنده از مهرش زمین وآسمان شد

جدش داده مژده ی میلاد او را
رخ داده آنچه از سوی صادق(ع)بیان شد

تنها نه قم بر مرقدش دارد مباهات
فخری بود برکل ایران ارمغان شد

باشد کریمه می کند مشکل گشایی
مرغ دل هر بینوا را آشیان شد

هرکس که با اخلاص گردد زائر او
بی شک نصیب او بهشت جاودان شد

شاعر :اسماعیل تقوایی
 

یادش بخیر ..

این شعر رو در سال 83 در باره تبیان سرودم..


دراقیانوس وب روزی دویدم

به ناگه سایت تبیان رابدیدم


کلیکی کردم وگوهرعیان شد

زگوهرهای دیگر شدنویدم


ت اش تبیین احکام الهی

وزان یهتر دگرچیزی ندیدم


ب ان باب معلومات روزاست

که درپستوی ان چندی لمیدم


ی اش یاری اصحاب هنرشد

زبازارش بسی کالاخریدم


الف اموزش هرمقطع ازدرس

به هرچه خواستم انجا رسیدم


بودنونش نمای پاکی ازنت

که در وب ها بسانش کم بدیدم


اسماعیل تقوایی

بهار جانها
آه ای بهار جانها کی غیبتت سرآید
هجران روی ماهت پس کی به آخر آید

چشمان عاشقانت هر جمعه مانده بر ره
دلها در اشتیاقت شاید که دلبر آید

جان داده منتظرها باحسرت وندیدند
بریاری ضعیفان آن دادگستر آید

تو یوسف زمانی، چشمان ما چویعقوب
گریان همه شب وروز،تا یار محضر آید

مولای غایب ما عجل علی ظهورک
بازآ که شیعیان را آقا وسرور آید

سردار آخرینی برلشگر خدایی
در انتظار لشگر، فرزند حیدر آید

شاعر:اسماعیل تقوایی












به مناسبت سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا
بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا صلی اللهعلیه و آله آورده که آن حضرت فرمود: «بهترین مردم، حمزهو جعفر و علی علیه السلام هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری می گوید:یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید واز ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نام ها را نزد من برای او انتخاب کن؛ نامش را حمزهبگذر...

اولین سید شهیدان بود
حضرت حمزه عم پیغمبر(ص)

اسدا...بود وشیر رسول
بر سپاه خدائیان افسر

فخر می کرد به او رسول خدا
بود استاد جنگ بر حیدر

در احد جان فدای دینش کرد
قطعه قطعه نمودنش پیکر

جگرش را کشید بر دندان
هند جانی، رذیله ی کافر

در غمش شد رسول حق نالان
اشک ریزان،خمیده ومضطر

آه از آندم که پیکرش را دید
پاره پاره زضربه ی خنجر

گفت آه ای عمو زجا برخیز
شد محمد(ص) غمین وبی یاور

غم مرگت مصیبت عظماست
زده بر جان مصطفی آذر

سوگ او شد بپا به شهر نبی
صاحب آن عزا،نبی.حیدر

سالیانی گذشت وکرببلا
نوبت آمد به سیدی دیگر

تا شود سید شهیدانی
همه اولاد مرتضی،کوثر

باز شد جنگ دیگری بر پا
بین اولاد هند وپیغمبر(ص)

پیکر نور چشم زهرا شد
پاره پاره ،جدا شده از سر

واحسینا به ناله می گفتا
بر سرجسم بی سرش خواهر

سوی شهرنبی به زاری گفت
وای جدا،ببین شدم مضطر

زینت دوش تو به خاک افتاد
بی سر و،تن برهنه،بی یاور

داغ حمزه دوباره زنده شده
احدی دیگر وشهید دگر

شاعر:اسماعیل تقوایی

X