سالروز وفات حضرت فاطمه ی معصومه(س)تسلیت باد.


رفتی تو از مدینه شدخواهر توتنها
دل شد زسوز هجرت درگیر رنج وغمها

یکسال بی تو برمن بگذشته سخت جانا
هر دم به یاد رویت چشمان من چو دریا

هر روز وشب دمادم ورد لبم رضا بود
در وقت خواب خود هم می دیدمت به رؤیا

عزم سفر نمودم تا که رسم به کویت
اندر پی وصالت بگذشته ام ز صحرا

در بین راه گشتم بیمار ای برادر
رفت از میان عزیزم، امید من به فردا

وصلت نشد میسر، ای وای از غریبی
آثار مرگ باشد در چهره ام هویدا

در حال احتضارم محرم ندارم این دم
یک دم بیا به بالین خواهر بده تسلا

معصومه ی جوانم، خوشحالم ای برادر
قبل از تو جان جانان، من میروم ز دنیا

قسمت نشد ببینم سیمای همچو ماهت
دیدار ما قیامت، جانم فدات آقا

گرکه گذر نمایی بر تربت مزارم
زنده شوم دوباره، معصومه را مسیحا

شعر :اسماعیل تقوایی
خلاصه
سرود میلاد امام عسکری (ع)

زمین وآسمون غرق نوره
مدینه پر از شادی وشوره
امام هادی شده پسردار
برای شیعه وقت سروره
این پسر،این پسر،مثل مه انوره
این پسر،این پسر از همه دل میبره

یا حسن یاحسن..خوش آمدی عسکری۲
___________________________
عرش خدا پر شده زشادی
میگن مبارکه امام هادی
زمین شده براش ستاره بارون
میکنه زمزمه اینو منادی
گوهری دیگه از،گنج ولا اومده
ولی دیگری برا خدا اومده
یا حسن یاحسن....
___________________________
باز داده میوه درخت کوثر
شادی قلب زهرا(س) وحیدر(ع)
جانشین اومد برای هادی(ع)
براش امامت میشه مقدر
یازدهم گل از گلزار امامت حسن
امام شیعه وبحر کرامت حسن
یاحسن....
________________________
امشب شب میلاد نگاره
دلم هوای سامره داره
دلم میخواد خاکشو ببوسم
جایی که مهدی پاشو میذاره
مبارک باشه یاحضرت صاحب زمان
عیدی ما بده دیدن رویت عیان
یاحسن....

اسماعیل تقوایی

شهریار آمد
مژده مژده که شهریار آمد
برامام نقی نگار آمد

شد مدینه منور از نورش
ماه یازده آشکار آمد

عرشیان شادمان زاین میلاد
آنکه دلها کند شکار آمد

جشن میلاد او مدینه بپاست
غم زهر سوی در فرار آمد

نام او نام مجتبی باشد
حسنی در مه بهار امد

چون عمو، هم حسن،هم ابن علیست
وز علی یکه یادگار آمد

روز هشت از ربیع آخر شد
شیعه را لطف کردگار امد

زکی وعسکری وابن رضاست
صاحب علم روزگار آمد

سامرا مفتخر به او گردد
شهر با او به اقتدار آمد

بعد بابا امام شیعه شود
رهبری صاحب اختیار امد

نرگس روم همسرش گردد
پدر آخرین سوار آمد

گو مبارک به مهدیش امروز
شادمان، خنده در عذار آمد

صاحب عصر والزمان باز آ
وقت پایان انتظار آمد

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا امام عسکری(ع)

ربیع الثانی ودر هشتمش گویی بهار آمد
خزان غم شد وگلهای شادی بیشمار آمد

به استقبال نوگل غنچه ای از گلشن زهرا
به شادی نغمه خوان از جنت الاعلی هزار آمد

مدینه محفل شادی بپا شد بهر مولودی
که از نسل علی در بیت هادی آشکار آمد

دل هر حیدری مسلک زاین میلاد مسرورست
ملایک سوی این مولود نیکوجان نثار آمد

دهم ماه ولا شاکر به درگاه خدا باشد
که بهرش جانشینی نزدحق با اعتبار آمد

به یاد مجتبی او تازه مولودش حسن نامید
چنین دوم حسن، بین امامان با وقار آمد

بیامد آنکه بابای امام آخرین گردد
میان عالمان روزگارش شهریار آمد

بگو تبریک میلاد پدر را بر پسر امشب
به دیدار پدر در سامرا آن گلعذار آمد

زند مرغ دلم پر در هوای سامرا امشب
که شاید قسمتم دیدار روی آن نگار آمد

شعر:اسماعیل تقوایی
حضرت عبدالعظیم

ای پسر مجتبی(ع) حضرت عبدالعظیم
معدن جود وسخا حضرت عبدالعظیم

راوی علم حدیث عابد پرهیزکار
عالم دین خدا حضرت عبدالعظیم

دوره خوددیده ای حضرت هادی (ع)جواد(ع)
موسی کاظم(ع)رضا(ع)حضرت عبدالعظیم

عرضه نمودی تو دین،محضرهادی، امام
گفت محبی به ما،حضرت عبدالعظیم

دشمن دین در پی ات،هجرتت آغازشد
دور شدی از بلا حضرت عبدالعظیم

شهربه شهر آمدی تاکه رسیدی به ری
شد سفرت انتها حضرت عبدالعظیم

ری برکت یافت از درک فیوضات تو
یافت یکی مقتدا حضرت عبدالعظیم

نقل زهادی(ع)شده،زایر کویت بود
زایر کرببلا حضرت عبدالعظیم

شیعه که با حاجتی آمده پابوس تو
حاجت او شد روا حضرت عبدالعظیم

ازکرم مجتبی(ع) بهره فزون برده ای
ای به کرم آشنا حضرت عبدالعظیم

موسم میلادتو موسم شادی بود
بر لب ما مرحبا حضرت عبدالعظیم

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا سید الکریم
چارمین روز ربیع الاخر آمد
باز مولودی زنسل حیدر آمد

منتسب بر اولین فرزند زهراست(س)
ازحسن دارد نشان ودلبر آمد

شد مدینه روشن از نور وجودش
آسمان شیعیان را اختر آمد

عبد حق می باشد وعبدالعظیم است
بر کرم داران عالم سرور آمد

می کند هجرت، شود او ساکن ری
رازیان را سیدی تاج سر آمد

از امامان درک کرده چارتن را
فلک فقه جعفری را لنگر آمد

مرقدش کرببلا را شد قرینه
شافعی ازبهر روز محشر آمد

عرضه می دارد به هادی(ع) دین خود را
مجمع یاران او را گوهر آمد

درگه او مأمن اهل نیاز است
شیعه را حاجت روایی دیگر آمد

اهل ری را فخر می باشد وجودش
ملک ری را اعتبار وزیور آمد

ری چراغانی بود در زاد روزش
شادمان از اینکه پور حیدر آمد

شاعر:اسماعیل تقوایی

ای سیدکریمان گردیده ری مزارت
ما افتخار داریم هستیم همجوارت

ری با وجودت آقا رنگ خدا گرفته
با اعتبار گشته ازیمن اعتبارت

منسوب مجتبایی آن سرور کریمان
بوده کرم همیشه اوصاف آشکارت

دلتنگ کربلا را تو مامن وپناهی
زایر شدن به کویت همسنگ آن زیارت

عبد عظیم حقی باب الحوایجی تو
امیدبر تو دارند زوار بیشمارت

چار ربیع الآخر روشن شد ازوجودت
شهر مدینه شهر جد بزرگوارت

در وقت زادروزت ری پر زشور وشادی ست
جانهای دوستداران جانا بود نثارت

 

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان

من نمی بینم تورا اما تو می بینی مرا
با نگاهی بر من دلخسته شیدایم نما

هرچه می گردم نمی یابم نشانت مهدیا
جان زهرا لطف فرما و تو پیدایم نما

ازمحبت دست را بگذار روی شانه ام
در صف جان بر کفان لشگرت جایم نما

چشمهایم را منور کن به دیدار رخت
غنچه ای در انتظارستم شکوفایم نما

قطره ای هستم جدا افتاده از دریای تو
لطف کن بر قطره و واصل به دریایم نما

سالها باشد که هستم غرق رؤیای وصال
کن نصیبم وصل را،فارغ ز رؤیایم نما

گرکه لایق نیستم باشم مهیای ظهور
این لیاقت را تو برمن ده،مهیایم نما

شعر:اسماعیل تقوای

یا علی بن موسی الرضا(ع)

برقلوب شیعیان فرمانروایی می کنی
روز وشب از کارشان مشکل گشایی می کنی

تو رضایی و خدا راضی زاعمالت بود
از تمام عرشیانش دلربایی می کنی

هم کریم وشافی وهم شافع روز جزا
بس به این اوصاف نیکو حق نمایی می کنی

چاره ی بیچارگانی ،نا امیدان را امید
از دل آکنده از غم ،غم زدایی می کنی

ناعلاجان از تو می خواهند بهبود وشفا
اذن حق می گیری وکاری خدایی می کنی

راهها هرگاه مولاجان برویم بسته است
مشهدت آیم برایم ره گشایی می کنی

عطر صحن تو بود یاد آور بوی بهشت
زائر کویت به جنت رهنمایی می کنی

کعبه ی آمال عشاق است آقا مرقدت
هر دلی را روسوی مشهد هوایی می کنی

چون پر کاهی میان خیل عشاق توام
دلخوشم بر اینکه مولا،کهربایی می کنی

شاعر:اسماعل تقوایی
 
X