تا که می خندی ودندانت نمایان می شود
می رود در گران از شرم پنهان می شود
چینش دندان تو باشد شگفتی آفرین
بر وجود نظم خلقت نیک برهان می شود
همزمان مژگان وابروها که بالا می رود
آهوی دلها هدف بر تیرمژگان می شود
مردم چشمان تو مردم پریشان می کند
شمع دل از برق چشمانت فروزان می شود
چاله های گونه هایت چاه عاشق کش بود
مسکن عشاق ،همچون چاه کنعان می شود
رشته های گیسوانت رشته های ابرشم
جمعشان با هم شبیه مهر تابان می شود
آنچه را گفتم بود تشریح اعضای سرت
چاک از ترکیبشان صدها گریبان می شود
اسماعیل تقوایی
X