شب یلدا

باز دوباره شب یلدا شده

در همه جا ولوله بر پاشده

جلوه ی هندونه چه زیبا بود

بین همه میوه چه آقا شده

خوذدن آجیل در این شب روا

موسم شیرینی وحلوا شده

در شب یلدا که درازین شب است

دور همی ها به درازا شده

گر همه گوشی به کناری نهند

گفت وشنود همه زیبا شده

یکطرفی گرم لطایف شویم

سوی دگر طرح معما شده

آخر پاییز همین امشب است

شمردن جوجه تقاضا شده

چاشنی صحبتمان شب چره ست

مختلفش تو ی شکم جا شده

فکر بود خوردن وهم ذکر ما

وسعت هر معده چو دریا شده

خوان غذا وقت سحر گستریم

بین دل ودیده چه دعوا شده

دل هوس جوجه،خورش با کباب

دیده پی مرغ ومسما شده

کم بود این معده شود منفجر

پر ز دارازی و ز پهنا شده

قدرت حرکت به کسی نیست ،نیست

بر رخمان خواب هویدا شده

بی متکا بی تشک وبی پتو

هرکه به چرتست ومهیا شده

وای..شب چله ی ما چون گذشت

این شب ما با شکم احیا شده

شاعر:اسماعیل تقوایی
 

X