یا فاطمه الزهرا(س)

خانه ای را که بودمهبط وحی
هیزم آورده در بسوزاندند

بر در سوخته لگد بزدند
داخلش اسب کینه را راندند

گل یاسی وغنچه ای نارس
بین دیوار ودر غلطاندند

ناله زد یاس، فضه دریابم
بر دلم داغ غنچه بنشاندند

ناله فاطمه به عرش رسید
عرشیان نوحه ی عزا خواندند

عده ای حمله بر علی کردند
کودکان را به قهر ترساندند

دست حیدر به ریسمان بستند
سوی مسجد بزور بکشاندند

ناله زد فاطمه، علی مبرید
ناله با تازیانه خواباندند

فضه وزینبین با حسنین
اشک خون از دو دیده افشاندند

روزهایی گذشت ودر یکشب
خاص اصحاب را فرا خواندند

نعش زهرا به دوششان بردند
درمیان مزار خواباندند

وامحمد ندای آنها بود
ناله سر داده قبر پوشاندند

ذکر یافاطمه به لبها بود
خاک غم را به صورت افشاندند

لعن بادا به آن حرامیها
که به جنت رسول گریاندند

نخل پربار جمع آل عبا
به شراری زریشه سوزاندند

شعر:اسماعیل تقوایی




X