مرغ گران

تو ای مرغ گران ما نظر کن
کمی آن قیمتت را مختصر کن

چرا از دست ما بالا پریدی
تو از این مردم آزاری حذر کن

الا ای مرغ بی بال و پر من
بیا رحمی به این بی بال و پر کن

کرم کن دست کم یکبار در ماه
میان سفره ام جانا گذر کن

کمر بشکسته ام از قیمت تو
لذیذا، فکر این درد کمر کن

نباشد قسمتم از ران و سینه
مرا با بال و بازو مفتخر کن

اگر این نیز مقدورت نباشد
مرا مهمان سوپ پا و سر کن

مرو بالاتر از این پیش چشمم
تو رحمی بر من و این چشم تر کن

بود تخم تو تسکین فراقت
عزیزا،از گرانی اش حذر کن

الا ای حسرت بیداری من
پری بگشا به خواب من سفر کن

 اسماعیل تقوایی

خلاصه

X