سید عبدالله حسینی دبیر سومین جشنواره بین المللی شعر حوزه ( اشراق) در مطلبی با عنوان «تقدیم به شهید سردار همدانی» نوشت:

دوشنبه در محضر حضرت آقا مشرف بودیم.

سردار شهید همدانی هم در ردیف جلو روبروی آقا نشسته بود. سردار صفوی هم در کنار دکتر واعظی به فاصله یک نفر کنار حضرت آقا و در سمت چپ ایشان سردار سلیمانی و امام جمعه محترم شهر کرد نشسته بودند.

سردار همدانی چه آرام و با وقار تمام ذهن خود را به چهره ایشان متمرکز کرده بود و نگاهش لحظه ای هم از صورت آقا جدا نمی شد. فکر میکنم قدر لحظه ها را می دانست. وقتی شاید بر خلاف عرف دیدارها وسط حرف حضرت آقا جمله ای گفتم، نگاهی مهربانانه و متذکرانه ای داشت به من، یعنی که محضر حضرت آقا ست، رعایت کن. البته او نمی دانست که ما از این دست مطایبه ها با حضرتش فراوان داشته ایم.

بعد از دیدار آمد سراغم و گفت خوب صحبت کردی. حرف هایت خیلی عالی بود ولی خوب بود وسط حرف آقا حرف نمی زدی. اما وقتی تاریخچه جلسات چند ساعته شاعران با حضرت آقا را از سال 64 برایش گفتم انگارقانع شد. شماره هایمان را بهم دادیم و این اولین و آخرین دیدار من با مردیبود که امروز در آستانه محرم به کاروان کربلا پیوست. گویا آمده بود برای آخرین خدا حافظی با مراد و مولای خود.

به او برای دریافت مدال شهادت تبریک می گویم و برایش علو درجات را از خداوند می خواهم و برای یاران او صبر و اجر آرزو می کنم.


مردی اگر بخون خفت از این قبیله غم نیست
از این قبیل مردان در این قبیله کم نیست

از گلشن شهادت پروردگار گل چید
گویا بجز شهیدان محرم در این حرم نیست

هر کس ز دست ساقی جام وصال گیرد
خواهان جام غم هست محتاج جام جم نیست

گر جملگی بیفتیم مثل حسین بر خاک
ما راست قامتان را سر پیش ظلم خم نیست

باید سرود با عشق غم نامه ولا را
هر کس که ساخت شعری هم سنگ محتشم نیست

بیش و کم جهان را از عاشقان مپرسید
عاشق اگر کسی شد در فکر بیش وکم نیست

با شامیان داعش از صبحدم مزن دم
شیخ عرب شعورش بالاتر از شکم نیست

یک عمر دار بر دوش در انتظار مرگیم
ما را خیال سازش با شحنه ستم نیست

با صد نوا به رقص آی مانند مرغ بسمل
بلبل به وقت خواندن در فکر زیر و بم نیست

در کیش ما نباشد شایسته شهادت
آنکس که با خمینی در عشق هم قسم نیست

ما را حیات جاوید با مرگ شد فراهم
این ره ندارد آغاز پایان راه هم نیست

مردی به خاک افتاد مردی دگر قد افراشت
یعنی حسین دوران بی یاور و علم نیست

ما وارثان آدم آماده ایم هر دم
مردن میان بستر در دودمان دم نیست

پایان گل شهود است پایان گل سجود است
پایان گل وجود است پایان گل عدم نیست

X