فرا رسیدن هفته دفاع مقدس گرامی باد:

یاد باد آن روزگاران یاد باد
شوروحال شهسواران یاد باد

هشت سال جنگ با صدامیان
همره پیر جماران یاد باد

همره رزمندگان جان به کف
حمله های زیر باران یاد باد

قبل هر حمله به هنگام وداع
گریه در آغوش یاران یاد باد

وقت پشتیبانی رزمندگان
همت کبرا سواران یاد باد

غرش شیران ایران در دل
دشتها وکوهساران یاد باد

لحظه های تلخ در میدان جنگ
با عروج کامداران یاد باد

روزتدفین شهیدان وطن
لاله ها ولاله زاران یاد باد

اشکهای شوق هنگام ظفر
در فراق جان نثاران یاد

صوت قرآن ودعای وربنا
بر لبان حق گزاران یاد باد

پشت گرمیها ز پشت جبهه ها
از سوی رزمنده یاران یاد باد

سالها بگذشته از آن روز ها
لیک از آنان هزارن یاد باد

اسماعیل تقوایی
 
به استقبال عید غدیر

غدیر عید ولایت غدیر عید خداست
غدیر روز وصی گشتن علی مولاست

می ولایت مولا علی ز خم غدیر
همیشه ریخته در جام عشق اهل ولاست

غدیر شاخه ای از حوض کوثر جنت
غدیر برکه که نه ،چشمه ای زآب بقاست

غدیر اکمل دین است وآخر نعمت
امید کفر به پیدایشش دچار فناست

غدیر حکم خدا بود ونقل پیغمبر
وبی غدیر تلاش رسول(ص) بی معناست

پسند حق شده اسلام براساس غدیر
میان جمله ی اعیاد غدیر بی همتاست

خدا محب علی را حبیب خود خواند
واز برای خدا دشمن علی اعداست

غدیر روز سفارش زسوی پیغمبر
بیان وحدت قرآن وعترت طاها ست

غدیر در همه اعصارجاری وساریست
وانتشار پیامش به دوش اهل ولاست

غدیر مایه شادی پیروان علیست
به خاطرش همه جا جشن شیعیان بر پاست

تمسک به ولایت سبب به شکرانه ست
اگر که جان بدهم در ره غدیر رواست

شاعر : اسماعیل تقوایی
ذکرنام علی (ع)عبادت ماست
یاعلی،خوش نوا و عادت ماست
حب او افتخار خود دانیم
او کریم است وباب حاجت ماست
دیدن مرقدش به شهر نجف
به یقین اوج کیف ولذت ماست
مهرش از کودکی به دل داریم
این عیان از دم ولادت ماست
گر غلامی ما پذیرد او
نوکری بر علی(ع) سعادت ماست
دوستدار علی(ع) به کل جهان
بی گمان شامل ارادت ماست
آن طلا کوب گشته ایوانش
بهترین سازه وعمارت ماست
زایر قبر مرتضی گشتن
موجب عزت وکرامت ماست
ما گدای علی(ع) واو سلطان
سالیانی ست این حکایت ماست
ما خدا در وجود او بینیم
او نشان از خدا وآیت ماست
عدل با او بود بجای درست
برترین شاخص عدالت ماست
ما یتیمان روزگار وعلی(ع)
پدر خوب وبا عنایت ماست
کاش آید به شام اول قبر
گوید این،لایق رفاقت ماست
یا علی خواهشی زتو داریم
خواهش ما زتو شفاعت ماست
شاعر:اسماعیل تقوایی
به استقبال عید غدیر

در روز غدیر دین ما کامل شد
اتمام به نعمت،همه راحاصل شد

ابلاغ خدای بر امیری علی(ع)
با وحی به ختم رسلش واصل شد

پیغمبر (ص)حق به مجمع خم غدیر
بر امر به ابلاغ خبر،عامل شد

او گفت هر آنکس که منم مولایش
مولائی مرتضی براو شامل شد

یا رب تو بدار دوست احباب علی
دشمن شو کسی که دشمنی قائل شد

یاری بنما جمله ی یاران علی(ع)
کن خوار کسی که خصم نا قابل شد

با خطبه ی غرای پیمبر(ص) در خم
بیعت زسوی مجتمعین حاصل شد

هر توطئه از سوی منافق مردم
با واقعه غدیر خم زائل شد

این واقعه ی عظیم در طول زمان
اسباب سرور شیعیان در دل شد

نقل است زپیغمبر(ص) ما،عید غدیر
بر جمله اعیاد دگر فاضل شد

این عید ،خدای را بود عید بزرگ
صادق(ع)زبرای این سخن ناقل شد

با این سند زنده بدان تا به ابد
پای همه دشمن علی(ع) در گل شد
شاعر : اسماعیل تقوایی
می رسد بر مشام بوی غدیر
مرغ دل پر زند بسوی غدیر
دل بود شاد ومست می گردد
چون خورد جرعه از سبوی غدیر
عرشیان هم به عرش حق بودند
سالیانی در آرزوی غدیر
هجدهم از مه خدایی حج
گشت هنگام گفتگوی غدیر
حج پایانی پیمبر بود
کاروان رفت سمت وسوی غدیر
جمع گشتند پیروان رسول(ص)
همگی در میان کوی غدیر
امر حق را بیان نمود رسول
کردفریاد به چارسوی غدیر
که علی(ع)بعد من بود مولا
شد علی وار رنگ وبوی غدیر
زآنزمان افتخار شیعه بود
سند محکم نکوی غدیر
دوستدار علی گرفته بسی
آبرویی زآبروی غدیر
کل اعیاد مسلمین یکسو
یکطرف عید تازه روی غدیر
تا ابد شرمسار حق باشد
دشمن مرتضی،عدوی غدیر
هرچه خواهی بخواه در این روز
می دهد حق به آبروی غدیر
شاعر : اسماعیل تقوایی
به استقبال عید غدیر

در هجده ذی‌الحجه و سال ده هجری
آخر حج پیغمبر ما جان جهان شد
در وادی زیبای غدیر آن شه والا
مأمور به ابلاغ یکی سر نهان شد
منبر ز جهاز شتران گشت مهیا
از امر خدا ختم رسل شاد بر آن شد
همراه نبی بود علی بر سر منبر
دستش بگرفت احمد و مشغول بیان شد
هر کس که منم سرور و مولای زمانش
این گونه علی سرور او در دو جهان شد
یا رب تو محب باش محبان علی را
دشمن شو کسی را که بر او خصم عیان شد
از بعد سخنرانی آن مظهر اسلام
هر کس شتابان به ره بیعتیان شد
این واقعهٔ خم غدیر است عزیزان
محکم سندی شیعه ترا خط امان شد

شاعر : اسماعیل تقوایی
شهادت حضرت مسلم تسلیت باد

غروب غم انگیز کوفه بماندم همی زار وتنها
ندارم به کوفه پناهی بیافتاده در موج غمها
همه ترک من کرده اندو نمانده رفیقی برایم
به کوفه میا ناله ی من که آید دمادم به لبها
پشیمانم از نامه ای که فرستاده ام بهرمولا
نگردد براو واصل ای کاش نیاید حسینم به اینجا
دوطفلم بدور از منند و خدایا ندانم کجایند
بود ترسم از این که گردند اسیر دم تیغ اعدا
زبالای دارالعماره تنم نقش روی زمین شد
خوشم جان ناقابلم شد فدای حسین بن زهرا(ی)
شعر:اسماعیل تقوایی
روز عرفه شهادت حضرت مسلم سفیر امام حسین(ع)تسلیت باد

به شهر کوفه تنهایم اسیر سیل غمهایم
بگویم زیر لب گریان میا در کوفه مولاجان
به عشق تو منم شیدا وفا در کوفه ناپیدا
سفیرعشقم ونالان میا درکوفه مولا جان
در هرخانه می کوبم بود نگشوده محبوبم
غریب وزارم وگریان میا در کوفه مولا جان
مهیا گشته تیغ اینجا نداری تو رفیق اینجا
شدم در بند این عدوان میا در کوفه مولا جان
حسین، جان علی اکبر میا تو با علی اصغر
سه شعبه ساختند اینان میا در کوفه مولا
جان
میاتو کوفه با زینب که روزش می شود چون شب
شود قسمت براو هجران میا در کوفه مولا جان
یزیدی ها جنون دارند جنون نوش خون دارند
بگیرند از تو جانان،جان میا در کوفه مولاجان
به بام قصر گریانم زآن نامه پشیمانم
همی نالم زعمق جان میا در کوفه مولا جان
شاعر:اسماعیل تقوایی
شهادت امام باقر(ع)تسلیت باد

منم باقر امام پنجمینم
شکافنده علوم این زمینم
به خردی شاهد کرببلایم
بسی گریان بر آن رنج وبلایم
خودم دیدم گلان را سر بریدند
تن آنها به خاک وخون کشیدمد
خودم دیدم که عمه داد میزد
به صحبت با سری فریاد میزد
خودم دیدم شرر بر خیمه ها را
جنایتهای خلق پر جفا را
شنیدم نغمه هل من معین را
بدیدم اشک بیمار غمین را
خودم دیدم فرار کودکان را
فغان وشیون کل زنان را
بدیدم لطمه ها در شام ویران
رقیه در خرابه چشم گریان
منم باقر امام پنجمینم
شهید راه حق با زهر کینم

شاعر : اسماعیل تقوایی
X