دفاع مقدس

آنروزها نابودی ایران هدف شد
دشمن به پشت مرزهای ما به صف شد

با فکر اینکه ناتوان بهر دفاعیم
با حمله بر خاک وطن با ما طرف شد

بهر دفاع از کشور وجمهوری ما
جبهه پر از رزمندگان جان به کف شد

با غیرت ارتش،سپاهی وبسیجی
هر جبهه بر ما صحنه ی عز وشرف شد

با هر هجومی بر تجاوزکار نامرد
بخشی زنیروهای خصم ما تلف شد

شد این دفاع ما زمیهن هشت سالی
مقهور ما آخر عدوی نا خلف شد

ما تا ابد مدیون ایثار شهیدیم
اهدا به میهن در جانش از صدف شد

شاعر:اسماعیل تقوایی



ماه مهر

مهر آمده ومدرسه ها باز شود
تحصیل دروس وعلم آغاز شود

هنگام خزانی طبیعت باشد
با فصل بهار علم دمساز شود

تعطیلی مدرسه به پایان آمد
شادی وصفا در آن فضا ساز شود

آن نغمه ی زیبای سلام همشاگرد
در مدرسه وکلاس آواز شود

تعریف دوباره،همکلاسی گردد
برخورد رفاقتانه نوساز شود

با رابطه ی معلمی شاگردی
افزونی دانش اینک احراز شود

کوشا نبود اگر محصل ای وای
با سعی وتلاش ویژه ممتاز شود

با عشق معلمان به این شغل شریف
هرمدرسه صحنه ای ز اعجاز شود

مرغ دل فارغ شده از درس به مهر
با یاد گذشته گرم پرواز شود

القصه که مهر ماه زیباییهاست
شیرینی آن بسی خبر ساز شود

شاعر:اسماعیل تقوایی









خلاصه
یا حسین(ع)


سال قمری نو که شود کهنه غمی را
در خاطر هر اهل ولا یاد بیارد

آغاز محرم که شود دیده عشاق
با یاد حسین بن علی سخت ببارد

هر شیعه ی ماتم زده اندازه ی وسعش
در هیات او از دل وجان مایه گذارد

عشاق حسینی همه جا گرد هم آیند
در مزرع دل بذر غمش،شیعه بکارد

بایاد سر گشته جدا از تن ارباب
تا آمدن روز دهم، روز شمارد

روز دهم ماه به زینب چه گذشته
ازحال برفته ست ودگر تاب ندارد

عاشور بود دیده مصیبات فراوان
مضطر شده وسوی خدا دست بر آرد

دیدست تن بی سر اولاد علی را
دیدست که باید زهمه دست بدارد

دیدست پریشانی اطفال وزنان را
آتش به خیامی که دگر مرد ندارد

باید برود زینب محزون به اسارت
بی آنکه شهیدان به دل خاک سپارد

آن سال کذا کاش که تحویل نمی شد
تا داغ فراوان به دل او نگذارد

شاعر : اسماعیل تقوایی
خلاصه
آفرین به شیران سرخ ایران

شیران سرخ ایران غوغا بپا نمودند
با بازی درخشان دل از همه ربودند

تیم حریف آنها حیران از این دلیری
الحق که این دلیران شایسته صعودند

با ده نفر چه راحت بردند تیم کامل
شاکر برای این برد در حالت سجودند

شایسته اند اینان از بهر قهرمانی
در لیگ آسیایی شعر شرف سرودند

مانده دوگام دیگر در راه قهرمانی
خوش باد آنکه بینیم این راه را گشودند

شعر:اسماعیل تقوایی




عید سعید غدیر.پیوند نبوت وامامت بر همه عاشقان علی(ع)مبارک باد

تبریک بر اهل ولا عید ولایت آمده
گوش دلت را باز کن شیرین حکایت آمده

چشمان خصم مرتضی امروز نابینا شود
وحی خدا نقل نبی اندر حمایت آمده

گوید خدا در روز خم کامل نمودم دین خود
نعمت تمامی گشته و روز رضایت آمده

گوید فراز منبری پیمبر ما شادمان
مردم ز بعد من علی بهر ولایت آمده

یارب حبیبش دار تو هر کس که دارد حب او
خصم تو باشد آن کسی کو بی رضایت آمده

درعرش غوغایی بود افلاکیان غرق شعف
جبریل بهر گفتن روحی فدایت آمده

عید غدیر مرتضی اکبر به اعیاد خداست
شادی به قلب شیعیان حد نهایت آمده

امروز باشد شادی اولاد زهرای بتول
عیدی ز مهدی کن طلب او با عنایت آمده

ای شافع روز جزا مولا علی مرتضی
اشفع لنا نزد خدا وقت رعایت آمده

شاعر : اسماعیل تقوایی
خلاصه
میلاد امام کاظم(ع) مبارک باد

شیعه شادی بنما قرص قمر آمده است
شجر پاک ولا باز به بر آمده است

ششمین ماه ولا حضرت صادق(ع) شاد است
شکر حق گوید ودیدار پسر آمده است

بعد دیدار پسر گفت به یاران حضرت
شاد باشید که اشرف به بشر آمده است

خانه ی حضرت صادق شلوغست سه روز
چون زاطعام در آن خانه خبر آمده است

آمده حضرت موسای به کاظم معروف
بهر شیرین شدن غیض شکر آمده است

اهل حاجات بده مژده که غم زائل شد
شادمان جمله ی حاجات که در آمده است

نهمین گوهر معصوم و امام هفتم
صالحان را بنگر نیک که سر آمده است

آمده آنکه شود حبس یه زندان بلا
در ره حق به پذیرفت خطر آمده است

گوی تبریک در این روز به مولا مهدی
آخرین ماه که غائب زنظر آمده است

شاعر : اسماعیل تقوایی

خلاصه

غدیر عید ولایت غدیر عید خداست
غدیر روز وصی گشتن علی مولاست

می ولایت مولا علی زخم غدیر
همیشه ریخته در جام عشق اهل ولاست

غدیر شاخه ای از حوض کوثر جنت
غدیر برکه که نه ،چشمه ای زآب بقاست

غدیر اکمل دین است وآخر نعمت
امید کفر به پیدایشش دچار فناست

غدیر حکم خدا بود ونقل پیغمبر
وبی غدیر تلاش رسول بی معناست

پسند حق شده اسلام براساس غدیر
میان جمله اعیاد غدیر بی همتاست

خدا محب علی را حبیب خود خواند
واز برای خدا دشمن علی اعداست

غدیر روز سفارش زسوی پیغمبر
بیان وحدت قرآن وعترت طاها ست

غدیر در همه اعصارجاری وساریست
وانتشار پیامش به دوش اهل ولاست

غدیر مایه شادی پیروان علیست
به خاطرش همه جا جشن شیعیان بر پاست

تمسک به ولایت سبب به شکرانه ست
اگر که جان بدهم در ره غدیر رواست

شاعر : اسماعیل تقوایی

ذکرنام علی (ع)عبادت ماست
یاعلی،خوش نوا و عادت ماست
حب او افتخار خود دانیم
او کریم است وباب حاجت ماست
دیدن مرقدش به شهر نجف
به یقین اوج کیف ولذت ماست
مهرش از کودکی به دل داریم
این عیان از دم ولادت ماست
گر غلامی ما پذیرد او
نوکری بر علی(ع) سعادت ماست
دوستدار علی(ع) به کل جهان
بی گمان شامل ارادت ماست
آن طلا کوب گشته ایوانش
بهترین سازه وعمارت ماست
زایر قبر مرتضی گشتن
موجب عزت وکرامت ماست
ما گدای علی(ع) واو سلطان
سالیانی ست این حکایت ماست
ما خدا در وجود او بینیم
او نشان از خدا وآیت ماست
عدل با او بود بجای درست
برترین شاخص عدالت ماست
ما یتیمان روزگار وعلی(ع)
پدر خوب وبا عنایت ماست
کاش آید به شام اول قبر
گوید این،لایق رفاقت ماست
یا علی خواهشی زتو داریم
خواهش ما زتو شفاعت ماست

شاعر : اسماعیل تقوایی

مثنوی مولا علی(ع)
بشنو ازمن چون حکایت می کنم
قصه ای زیبا روایت می کنم
قصه ی اوصاف نیکوی علی
قطره از دریا نمایم منجلی
زاده شد در خانه امن خدا
شد خدایش میزبان مرتضی

دست پرورد رسول ا..بود
از همه اسرار او آگاه بود
آنزمان که دین حق اعلام شد
اولین ایمانی اسلام شد
زین جهت گفتی پیمبر ازصفا
مرتضی باشد وصی مصطفا
بر خدا وبر پیمبرشد ولی
نور یزدان در وجودش منجلی
وقت هجرت جای پیغمبر بخفت
من فدایت یا رسول ا..گفت
دایما بودی علی مجنون او
مصطفی موسی، علی هارون او
بود پیوسته کنار یارغار
چه به صلح وچه به وقت کارزار
شیر حق در صحنه ی پیکار بود
لیک در رزمش خدا رفتار بود
در احد جنگاوران را شاه شد
ناجی جان رسول ا....شد
وصف تیغش گفت جبریل آشکار
جمله ی لاسیف الا ذوالفقار
لافتی الا علی هم گفت او
قرنها باشد زقولش گفتگو
جنگ خندق شدجدالی سخت بود
بیشماران، دشمن سرسخت بود
عبدود آمد به جنگ تن به تن
گفت کو مردی که آید جنگ من
گفت پیغمبر به لشگر در سه بار
نیست کس پاسخ دهد این نابکار
هرسه بارش گفت آن حق را ولی
هست حاضر تا رود میدان علی
عاقبت عازم به میدان شیر شد
دست او بر قبضه شمشیر شد
کفر با اسلام باشد روبرو
هر کدام اندر سپاهش آبرو
ضربه ای مولا براو زد حیدری
کرد واصل بر جهنم کافری
شد برابر ضربه حیدر نشان
باعبادات تمام انس وجان
بارها این صحنه ها تکرار شد
راضی از او احمد مختار شد
بارها آن ذوالفقار حیدری
کرد خندان چهره ی پیغمبری
ای خوشا روزی که زهرای بتول
خواستگاری علی(ع)کردی قبول
ماه بطحا خطبه خوان عقدشان
شاهدان اهل زمین و آسمان
جرعلی (ع)کس لایق زهرا(س) نبود
گرنبودی فاطمه(س)، مولا نبود
زندگانی شان تراز زندگی
هر دو انسانی دراوج بندگی
ازدواج پاکشان چون پا گرفت
کوثری بر فاطمه معنا گرفت
عاقبت شد وقت حج آخرین
آخرین حج پیمبر،میر دین
وقت برگشتن به وادی غدیر
جمع کردش مردمانی را کثیر
گفت ای مردم مرا وحیی رسید
تا کنم ابلاغ این روز سعید
روز اکمالی براسلام آمده
نعمت حق کامل وتام آمده
می کنم اعلام درخم غدیر
برشما باشد علی بعدم امیر
ای خداوندا محبش دوست دار
دشمنش را دشمن خود برشمار
یار او را هرزمان یاری نما
قسمت خصم علی خواری نما
ای کسانی که در اینجا حاضرید
این سخن برغایب از اینجا برید
افتخار شیعیان باشد غدیر
حکم هر عصروزمان باشد غدیر
با غدیر خم ولایت زنده است
تا ابد خورشید خم پاینده است
حیدریون را عید اکبر است
بی گمان عید خدای داور است
شیعه شادی کن به هنگام غدیر
تو ز اولاد علی عیدی بگیر
اشرف اولاد او صاحب زمان
عیدی ما دیدن رویش عیان

شاعر : اسماعیل تقوایی

برترین عید خدا
غدیر ای برترین عید خدایی
غدیر ای با رسالت همگرایی

غدیر ای آیه ی اکمال وتبلیغ
غدیر ای قول ناب کبریایی

غدیر ای بر همه اتمام نعمت
کمال دین پاک مصطفایی

غدیر ای وحی نازل بر پیمبر
رسالت را کمال انتهایی

غدیر ای مرضی ذات خداوند
غدیر ای شاخص اسلام خواهی

غدیر ای حق نمایی بهر حیدر
ولایت را نشانی مرتضایی

غدیر ای وال من والاه در تو
که حب حیدرست حب خدایی

غدیر ای عاد من عاداه در تو
بود خصم علی خصم الهی

غدیر ای نصرت یاران حیدر
به ذلت دشمنش را رهنمایی

غدیر ای تا قیامت نور افشان
غدیر ای آفتاب روشنایی

غدیر ای ثقل اکبر،ثقل اصغر
نباشد بینتان هجر وجدایی

غدیر ای شهره ی در آسمانها
ملایک را دلیلی جانفزایی

غدیر ای حجت اصل ولایت
زشیعه می نمایی دلربایی

غدیر ای مرتضی ای آل حیدر
کنی بر شیعیان مشکل گشایی

غدیر ای روز شادی ومسرت
سبب بر شادی اهل ولایی

غدیر ای باعث زاری شیطان
دلیل قوت آل عبایی

خوشا عید غدیر وذکر حیدر
خوشا ار درگه مولا گدایی

خوشا آذین هر شهر ودیاری
خوشا جشن وخوشا نغمه سرایی

خوشا برکودکان عیدی بدادن
لباس نو به تن جلوه نمایی

خوشا دیدار روی ماه غایب
غدیر واز غم هجرش رهایی

شاعر : اسماعیل تقوایی

X