برترین عید خدا
غدیر ای برترین عید خدایی
غدیر ای با رسالت همگرایی

غدیر ای آیه ی اکمال وتبلیغ
غدیر ای قول ناب کبریایی

غدیر ای بر همه اتمام نعمت
کمال دین پاک مصطفایی

غدیر ای وحی نازل بر پیمبر
رسالت را کمال انتهایی

غدیر ای مرضی ذات خداوند
غدیر ای شاخص اسلام خواهی

غدیر ای حق نمایی بهر حیدر
ولایت را نشانی مرتضایی

غدیر ای وال من والاه در تو
که حب حیدرست حب خدایی

غدیر ای عاد من عاداه در تو
بود خصم علی خصم الهی

غدیر ای نصرت یاران حیدر
به ذلت دشمنش را رهنمایی

غدیر ای تا قیامت نور افشان
غدیر ای آفتاب روشنایی

غدیر ای ثقل اکبر،ثقل اصغر
نباشد بینتان هجر وجدایی

غدیر ای شهره ی در آسمانها
ملایک را دلیلی جانفزایی

غدیر ای حجت اصل ولایت
زشیعه می نمایی دلربایی

غدیر ای مرتضی ای آل حیدر
کنی بر شیعیان مشکل گشایی

غدیر ای روز شادی ومسرت
سبب بر شادی اهل ولایی

غدیر ای باعث زاری شیطان
دلیل قوت آل عبایی

خوشا عید غدیر وذکر حیدر
خوشا ار درگه مولا گدایی

خوشا آذین هر شهر ودیاری
خوشا جشن وخوشا نغمه سرایی

خوشا برکودکان عیدی بدادن
لباس نو به تن جلوه نمایی

خوشا دیدار روی ماه غایب
غدیر واز غم هجرش رهایی

شاعر : اسماعیل تقوایی

به استقبال عید سعید غدیر

هرکس که براو حیدر کرار امیر است
سر مست صفا بخشی صهبای غدیراست

در روزغدیر است عوالم همه مسرور
چون اکبر اعیاد خداوند قدیر است

خم بر همگان چشمه جوشان مدام است
نوشنده ی یک جرعه ز این چشمه بصیر است


اتمام نعم باشد واکمال رسالت
برگسترش دین خدا نیک مسیر است

سلطان غدیر است علی همسر زهرا
هارون پیمبر که براو همچو وزیر است

همتای علی نیست به دنیای فتوت
چون تیغ علی هست، همه تیغ حقیراست

زان ضربه که زد حیدر کرار به خندق
پیداست علی بهر خداوند چوشیر است

ای شیعه غدیر است بهین عید برایت
تبریک به اولاد علی قول کثیر است

اسلام،تو گر فرض کنی دشت مصفا
این از مدد سبزی گلزار غدیر است

این واقعه با حکم خدا پای گرفته
تا روز جزا شمس درخشان منیر است

هرکو کند انکار غدیر علوی را
دور از حق واز سوی شیاطین اجیر است

شاعر : اسماعیل تقوایی
خلاصه
پانزدهم ذیحجه سالروز ولادت دهمین ماه ولایت حضرت امام علی النقی الهادی (ع)مبارک باد


ماه ذیحجه که شد نیمه، منادی آمد
اهل عالم سبب عشرت وشادی آمدی

در گلستان ولا تازه گلی روییده
نهمین ماه ولا تازه گلش بوییده

متولد شده در بیت تقی نوزادی
که علی نام گرفته ست و بگردد هادی

گوهری را به جوادش خدا بخشیده
پسری هست که بر روی پدر خندیده

مادرش کودک خود را به بغل بفشارد
شکر گوید که چنین هدیه زیزدان دارد

پدرش مظهر جود است وکرم بنموده
بهر میلاد پسر خوان غذا بگشوده

دهمین ماه ولا نورفشان آمده است
خلف برحق مولای جوان آمده است

کودکی بود که عمر پدرش شد اتمام
در همان کودکیش بعد پدر گشت امام

کودکی عالم بر علم عیان وپنهان
متعجب همه انگشت تحیر به دهان

شیعیان شاد که اینگونه امامی دارند
سعی باشد به رهش نیک قدم بردارند

روز میلاد نقی شیعه کند جشن بپا
دل هرشیعه شود از غم واندوه رها

روز میلاد نقی سامره آید نظرم
دوست دارم چو کبوتر سوی آنجا بپرم

شادمانه برسم مرقد و فریاد کنم
سرگذارم به ضریحش همه را یاد کنم

بعد اظهار ادب راهی سرداب شوم
ملتمس در طلب آن در نایاب شوم

شاید آید قدمی دیده ی من بگذارد
چشمهایم به رهش اشک مسرت بارد

شاعر:اسماعیل تقوایی
السلام علیک یاحیدر

السلام علیک یاحیدر(ع)
کفو زهرا(س) حبیبه ی داور
ای عمو زاده ی حبیب خدا
روح وجان ورفیق پیغمبر(ص)
ای علی ای شفیع در عرصات
برتو وآل اطهرت صلوات
السلام ای علی(ع) ولی خدا
ای زهرچه زغیراوست جدا
ای به شب سجده برده بردرگاه
کنیه ات در ستیز شیر خدا
عابد وساجدی تو در خلوات
برتو وآل اطهرت صلوات
السلام ای علی(ع) ابوی تراب
ای برای یتیم دیده پر آب
ای که بهر رسیدگی به یتیم
می گرفتی ز دیدگانت خواب
ای قسیم عدالت وبرکات
برتو وآل اطهرت صلوات
السلام ای علی(ع) وصی رسول(ص)
سیر رویت جلای قلب بتول(س)
ای که بعد خموشیت به جهان
مهررخشان عدل کرده افول
خطبه های تو بهترین کلمات
برتو و آل اطهرت صلوات
السلام ای امیر خم غدیر
بعدطاها به مومنین تو امیر
ای که مظلوم در سقیفه ی مکر
گشته در بند مصلحت تو اسیر
قهرمان تمامی غزوات
بر تو وآل اطهرت صلوات
السلام ای در مدینه ی علم
شاخص صبر واستقامت وحلم
ای که مرگ تو رستگارت کرد
شده مجبور در سقیفه به سلم
ای کمیل تو بهترین نغمات
برتو و آل اطهرت صلوات
السلام مرا جوابی ده
نوکری مرا ثوابی ده
وقت مرگم به شام اول قبر
با حضورت عطای نابی ده
ذکرمن درحیات وهم به ممات
برتو و آل اطهرت صلوات

شعر:اسماعیل تقوایی

شهادت امام باقر(ع) تسلیت باد

باقر علم نبی ام کشته ی زهر جفا
پنجمین ماه ولایت شاهد کرببلا

کودکی بودم میان کاروان آل حق
همره بابا شدم راهی به دریای بلا

دیده ام روزی که خونین گشت خاک نینوا
در نبرد جیش شیطانی واصحاب خدا

دیده ام رعنا جوان جد نیکویم حسین
قطعه قطعه پیکرش گردید با تیغ جفا

دیده ام طفل رضیعی را گلویش پاره شد
بر سر دست پدر اصغر نمودی جان فدا

دیده ام اشک وپریشانی بابا در حرم
در زمانی که بشد هل من معین اندر نوا

بارها دیدم که عمه زینبم نالید با
غرقه در خون گشتن یک گل زگلزار ولا

آه از آندم که جدم قامتش در خون طپید
شد سرش با خنجر شمر لعین از تن جدا

وای از آندم که دشمن حمله بر احرام کرد
چشم گریان می دویدم در بیابان بلا

خون شود دل تا که یاد آرم غم آنروزها
بارها کردم دعا از مرگ پوشم یک قبا

زهر کین اینک وجودم را شرر انداخته
شکر می گویم که بنماید مرا حاجت روا

ازتو ممنونم ای زهر جفا راحت شدم
فزت رب میگویم اینک چون علی مرتضا

شاعر:اسماعیل تقوایی

سلام
ایام شهادت حضرت مسلم سفیر ارباب بی کفن امام حسین(ع)فرا رسید..با آمدن مسلمیه بوی محرم به مشام می رسد..به همین مناسبت طبق سنوات گذشته از فردا شب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری به مدت سه شبپذیرای هیاتهای عزاداری از سراسر تهران خواهد بود..وعده ما حرم حضرت عبدالعظیم حسنی.

درکوچه های کوفه مظلوم وبی پناهم
آتش گرفته این دل از هرم وسوز آهم

خالی نموده پشتم نامردمان کوفه
تنها میان کوفه بی لشگر وسپاهم

هرخانه ای روم در، بسته بود برویم
مردی نباشد اینجا یک زن شده پناهم

بنوشته ام برایت کوفه بیا تو مولا
برمن ببخش وبگذر جانا ز اشتباهم

بر بام قصر کوفه خونین دهان بگریم
سوی مدینه مولا خیره بود نگاهم

با اشک وناله گویم مولا میا به کوفه
ارسال نامه کردم غمگین وروسیاهم

با جان خود نمایم جبران نامه ام را
جسمم کشند برخاک تا که شود گواهم

شاعر:اسماعیل تقوایی

خلاصه
دسته ها :
روز کارمند گرامی باد

کارمندم،وصاحب روزم 
از گرانی به دل همی سوزم 

دخل من نیست همره خرجم 
قوزآید همیشه بر قوزم 

اول ماه می کشد ته پول 
من به یارانه چشم می دوزم 

قسطهایم احاطه کرده مرا 
شب زمیزانشان بود روزم 

می کشم هر مسافری ناچار 
کهنه ماشین یار دلسوزم 

ای بمیرم برای همسرخود 
سالیانیست گشته پاسوزم 

آمده روز من چه بی معناست
بود اینروز هم چو هرروزم

اسماعیل تقوایی 
یا صاحب الزمان

کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت
چاره باشد از طریق پیرهن بوییدنت

ابر رحمت، کی بباری بردل تقتیده ام
دل کویری خشک شد در حسرت باریدنت

آخرین شمس ولا دنیا شده ظلمت سرا
روشنی برما ببخشا با دمی تابیدنت

غم فراوان بر دل هر منتظر بنشسته است
رخ نما وغم ببر با لحظه ای خندیدنت

مفتخرکن ای شها ما را به سربازی خود
میوه ی جانها شده آماده بهر چیدنت

عمرها در حسرت دیدار رویت شد بسر
رونمایی کن که جان بازیم در جنگیدنت

سالها باشد که داغی مانده بر دلهایمان
قبر مادر رانما ظاهر به ظاهر بودنت

شاعر:اسماعیل تقوایی








خلاصه
شب جمعه ست..شب زیارتی آقا ابا عبدالله..سلام بر حسین

در چارگوش قلبم شش گوشه ات نشسته
جایی دگر برای چیزی دگر ندارم

با هر تپش دل من ذکر حسین گوید
جز کربلا به جایی قصد سفر ندارم

بر درگه بزرگان باید که هدیه آورد
من هدیه جز دل خون،چشمان تر،ندارم

قسمت نما برایم دیدار کربلا را
بر آتش جهنم جز این سپر ندارم

ای کاش جانم ازتن بین الحرم در آید
من آرزوی جز این مولا بسر ندارم

شاعر : اسماعیل تقوایی

پیوند آسمانی حضرت زهرا(س)وحضرت علی(ع)مبارک باد

بنازم ماه ذیحجه چه آغازی نکو دارد
در آن رخ داده پیوندی که از آن آبرو دارد

تمام عرش حق شادی کنان تکبیر می گویند
مدینه هرکه را بینی زشادی رنگ وبو دارد

به یمن آسمانی ازدواجی مصطفی مسرور
به شکرانه به محراب است وبا حق گفتگو دارد

بود داماد این پیوند نیکو مرتضی حیدر
عروسش فاطمه در پیش مولا سر فرو دارد

زنان را بهترین باشد به عالم فاطمه زین رو
فقط حیدر لیاقت را که گردد کفو او دارد

شود معنای کوثر روشن از این وصلت زیبا
درخت وصلشان صدها گل خوش رنگ وبو دارد

زبعد وصلتی اینگونه شد آن زندگی آغاز
که هر زوجی زبعدش آنچنان را آرزو دارد

در این روز نکو دلهای شیعه شادمان باشد
به امیدی به خاطر آیه ی لا تقنطو دارد

شاعر:اسماعیل تقوایی
خلاصه
X