شد نیمه ی شعبان همه جا غرق سرور است
هرجا که روی پر زچراغانی و نور است
گلخنده به لبهای همه منتظران است
آخرگل گلزار ولایت به ظهور است
ازدامن نرگس شده پیدا پسری که
بهر پدرش عسکری اسباب غرور است
قنداقه ی او رفت به درگاه الهی
آمال ملایک طلب اذن حضور است
از دیدن رویش همه ی انس وملایک
انگشت تحیر به دهان برده فکور است
دلشاد بود شیعه که آخر ولی آمد
وز طلعت او چشم عدو بسته وکور است
حجت به خدا آمده بر روی زمینش
دیریست که از صحنه ی انظار بدور است
با اذن خدا غایب وبا اذن الهی
در وقت خودش یوسف زهرا به ظهور است
ابن الحسن ومهدی موعود ولایت
اوروح عدالت گرو کوبنده ی زور است
گیرد به کف اش تیغ علی مصحف قرآن
با یاد خدا عامل اصلاح امور است
عید است خدایا بده عیدی همگان را
سیر رخ او عیدی این خلق صبور است
شاعر : اسماعیل تقوایی
نیمه شد شعبان وعالم صحنه ی گلزار شد
آخرین ماه ولا را نوبت اظهار شد
نوگل نرگس شکوفا شد به بیت عسکری
قلب شیعه زین سبب خالی ی از زنگار شد
برده شد قنداقه ی نوزاد بر عرش خدا
نورباران از وجودش درگه دادار شد
صد بغل ماه وستاره پیش پایش ریختند
با نظر بر روی ماهش مرحبا بسیار شد
حجت حق در زمین آمد به دنیای وجود
صفحه ی عدل خدا را نقطه ی پرگار شد
یوسف زهراست او،زیباترین خلق خدا
یوسف مصری فراموش از همه افکار شد
از برای حفظ او از مکر وکید دشمنان
چند روزی بعد زادش غایب از انظارشد
مهدی موعود قرآن ،صاحب عصروزمان
لشگردین خدارا آخرین سردار شد
سالها بگذشته ازمیلاد او بر شیعیان
حسرت دیدار رویش برهمه تکرار شد
شاید این عالم نگشته لایق دیداراو
زین سبب نا دیدنش برعاشقان اجبار شد
کردگارا کن مهیا دیگر اسباب ظهور
بهر مشتاقان مهدی هجر او دشوار شد
شاعر : اسماعیل تقوایی
باحلول ماه شعبان دل هوایی می شود
خاطرش را نیمه ی شعبان تداعی می شود
مرغ دل پر می زند در آسمان سامرا
شاهد میلاد مولودی خدایی می شود
دانه می چیند زبام بیت مولا عسکری
پیش پای نوگل نرگس فدایی می شود
نفمه ی شادانه خواند همره اهل ولا
با همه عشاق غرق همنوایی می شود
در ره دیدار مهدی بال بر هم می زند
بردرش بنشسته مشغول گدایی می شود
چشمهایش تا که می بیند رخ زییای او
قلب او زرین ز یار کیمیایی می شود
سالها این کفتردل گشته جلد بام او
هرمه شعبان که می آید هوایی می شود
با امید دیدن آن یار در بین الحرم
سوم و چارم در این مه کربلایی می شود
تا که این میلاد، آخر جشن در غیبت بود
خواستار آن ز رب کبریایی می شود
شاعر:اسماعیل تقوایی
مولود سامرا
نیمه شعبان بود غوغاست در عرش خدا
بهرمولود عزیری کامده از سامرا
عرش حق لبریز از بوی گل نرگس شده
عرشیان غرق نظر بر آخرین ماه ولا
روی بال هرفرشته مامن قنداقه اش
یمن میلادش سرور اندر زمین ودر سما
نورباران است شهر سامرا ازنوراو
عسکری شادان بوداز این عطای کبریا
درگلستان ولایت سر زده زیبا گلی
کاخرین گل باشدوختم امامان هدا
جشن برپا گشته در جنت به یمن مقدمش
شادمان هستند جمله انبیا واولیا
کل ایران زادروز او چراغان می شود
برهمه عشاق اوصد آفرین ومرحبا
سالها باشد که پشت پرده غیبت بود
شیعیان باشند بر هجران مولا مبتلا
بارالها در ظهور مهدی ات تعجیل کن
برلب ما روز وشب پیوسته آید این دعا
شاعر : اسماعیل تقوایی
در بیت حسین بن علی جشن وسرور است
میلاد عزیزی زسراپرده ی نور است
لیلا به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی مولا غم واندوه بدور است
او اکبر اولاد علی نام حسین (ع)است
برخلقت او خالق دادار فخور است
با دیدن رویش همه در حال تحیر
در چشم همه روی پیمبر به ظهور است
آتیه نشان داد که آقا علی اکبر
از حیث عمل در ره جدش به عبور است
از قول معاویه شده ثبت به تاریخ
لایق به خلافت علی آن ماه فکور است
تمرین اذان می کند از کودکی خویش
در کرببلا صوت اذانش به وفور است
روزی که به دنیا زده پا روز جوان است
تبریک همه در طبق شادی وشور است
تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب
عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است
شاعر : اسماعیل تقوایی