اسماعیل تقوایی - عمومی
شعر طنز (خونه تکونی)

آخر سال اومده وخونه تکونی
آقا بدو از دیگرون عقب نمونی

آماده کن اسکاج وابر وکف صابون
باید حسابی دیوارارو بسابونی

جارو بدست باید بشی آخر سالی
آقا وخانم نداره توهم می تونی

باید کنی دستور خانم رو اطاعت
فرق نداره تو پیرمردی یا جوونی

با جون ودل کارهارو انجام بده آقا
مبادا تو کار خانوم موش بدوونی

روچارپایه اگه میری مواظبت کن
نیافتی پایین نشه قد تو کمونی

خودت باید بشوری فرشارو عزیزم
بیرون نمی تونی بدی با این گرونی

فکر عوض کردن اسباب واثاثو
بنداز بیرون از مخت،آخه نمی تونی

کمتر بزن غر تا کارا زودتر تموم شه
با غر کارارو به درازا می کشونی

دلت به این خوش باشه که آخرکاری
برای اهل خونه تو یه قهرمونی

هرچند که آخر کاری برات میمومنه
درد تو دست وپا وقامت کمونی

شعر:اسماعیل تقوایی
خلاصه

X