درّ گهر بار

درّ گهر بار شدی تخم مرغ

افسر بازار شدی تخم مرغ


قیمت تو سر به فلکها زده

بر سرم آوار شدی تخم مرغ


در سپه شوم گرانی کنون

رفته، علمدار شدی تخم مرغ


بوده ای همواره به یخچال من

ازهمه بیزار شدی تخم مرغ


شانه تو شانه من را شکست

بسکه گرانبار شدی تخم مرغ


ای تو غذای همه قشر ضعیف

دور ز اقشار شدی تخم مرغ


دایره دشمنی خلق را

نقطه ی پرگار شدی تخم مرغ


هرچه که اصرار زمن میشود

تو همه انکار شدی تخم مرغ


مرغ زاعمال تو ناراحت است

سخت تومختار شدی تخم مرغ


کاش ببینم بزمین خوردی و

پیش همه زار شدی تخم مرغ


شعر:اسماعیل تقوایی



دسته ها :
X