یا غریب الغربا

به شهرطوس غریب وبه دور از وطنم
فتاده زهر جفا آتشی به جان وتنم
به خود بپیچم وامید بر شفایم نیست
به خاک حجره ام آغشته گشته این بدنم
کنون که زهر اثر کرده خوب فهمیدم
که در مدینه چه آمد سر عمو حسنم
دوباره یاد من افتاده چادر خاکی
به آه وناله عزادار این غم کهنم
نه محرمی به برم همدمی ندارم من
بیا جواد که محتاج یار وهم سخنم
بیا که سربگذارم دمی به زانویت
زبعد شستن نعشم نما تو خود کفنم
بخوان به پیکر من روضه علی اکبر
بخوان زآنچه کشیده ست جد بی کفنم

شعر:اسماعیل تقوایی

X