گره فتاده به کارم بیا دمی تونگارم
کنارمن، که حضورت گره گشا باشد
اسیرمحنت وآهم بیا فتاده به چاهم
نجات من، گل زیبا کنون روا باشد
زهجرت اشک بریرم فراغ کرده مریضم
طبیب من،گل رویت مرا دوا باشد
تویی تو نقش خیالم،به این خیال ببالم
تونیستی، به خیالت دلم رضا باشد
اگر کنی تواشاره،بیفتدم به شماره
نفس،اگربدهم جان، تراسزا باشد
اگر که جان بسپارم بیا بیا به مزارم
گر آمدی،به حیاتی دگر، رجا باشد
اسماعیل تقوایی
دسته ها :
فتح خرمشهر
الی بیت المقدس،سوم خرداد،خرمشهر
شد آزاد ورها از چنگ خصم دون بد گوهر
دلیران ازسپاه وهم بسیج وارتشی بردند
هجومی سخت بر دشمن به نام نامی حیدر
برون راندند دشمن را زخاک پاک خرمشهر
ازین روشادمان گردید قلب مردم ورهبر
هزاران دشمن بعثی اسیر وکشته وزخمی
بشد سهم تجاوزگر بخوبی این چنین کیفر
نشان دادیم باشد خاک ایران بیشه شیران
وبا این فتح کرده قدرت ما را جهان باور
درود ما به شیران شهید فتح شهر خون
به جانبازان جنگ وسایر افراد جنگاور
از آن پس سوم خرداد روز افتخار ماست
درخشان دفتر تقویم از انوار این اختر
شعر:اسماعیل تقوایی
دسته ها :
نیمه ی شعبان که آید دل هوایی می شود
یاد یاری کرده درفکر رهایی می شود
مرغ دل پر می زند در آسمان سامرا
شاهد میلاد مولودی خدایی می شود
دانه می چیند زبام بیت مولا عسکری
پیش پای نوگل نرگس فدایی می شود
نفمه ی شادانه خواند همره اهل ولا
با همه عشاق غرق همنوایی می شود
در ره دیدار مهدی بال بر هم می زند
بردرش بنشسته مشغول گدایی می شود
چشمهایش تا که می بیند رخ زییای او
قلب او زرین ز یار کیمیایی می شود
سالها این کفتردل گشته جلد بام او
هرمه شعبان که می آید هوایی می شود
با امید دیدن آن یار در بین الحرم
سوم و چارم در این مه کربلایی می شود
تا که این میلاد، آخر جشن در غیبت بود
خواستار آن ز رب کبریایی می شود
اسماعیل تقوایی
نیمه شعبان
نیمه شد شعبان وعالم صحنه ی گلزار شد
آخرین ماه ولا را نوبت اظهار شد
نوگل نرگس شکوفا شد به بیت عسکری
قلب شیعه زین سبب خالی ی از زنگار شد
برده شد قنداقه ی نوزاد بر عرش خدا
نورباران از وجودش درگه دادار شد
صد بغل ماه وستاره پیش پایش ریختند
با نظر بر روی ماهش مرحبا بسیار شد
حجت حق در زمین آمد به دنیای وجود
صفحه ی عدل خدا را نقطه ی پرگار شد
یوسف زهراست او،زیباترین خلق خدا
یوسف مصری فراموش از همه افکار شد
از برای حفظ او از مکر وکید دشمنان
چند روزی بعد زادش غایب از انظارشد
مهدی موعود قرآن ،صاحب عصروزمان
لشگردین خدارا آخرین سردار شد
سالها بگذشته ازمیلاد او بر شیعیان
حسرت دیدار رویش برهمه تکرار شد
شاید این عالم نگشته لایق دیداراو
زین سبب نا دیدنش برعاشقان اجبار شد
کردگارا کن مهیا دیگر اسباب ظهور
بهر مشتاقان مهدی هجر او دشوار شد
اسماعیل تقوایی
یا صاحب الزمان

سالها بود جهان منتظر دیدارش
که کند باز فتاده گره در کارش

ماه شعبان شد ودر نیمه فرج حاصل شد
طفلی آمدکه جهان باز شود رخسارش

فرش تا عرش منور بشد از مقدم او
عسگری(ع)شاد که آمد به برش دلدارش

یوسف مصر بگو، یوسف زهرا(س)آمد
گو کند فکر به بی رونقی بازارش

اوست مهدی(عج) شود کل جهان را هادی
آید وعدل شود نوبت استقرارش

مژده داده ست خدا کل ضعیفان جهان
که شود منجیشان مهدی(عج)و اوهم یارش

غایب از دیده بود حاضر وناظر برما
شیعه ای نیک عمل شو که شوی غمخوارش

شد به پایان سخن وهمره حافظ گوییم
هر کجا هست خدایا بسلامت دارش

شعر : اسماعیل تقوایی
یا حجت ابن الحسن ...عجل علی ظهورک

نیمه ی شعبان رسیده فکر مهمانی کنیم
کوی وبرزن را به یاد او چراغانی کنیم
کیست او؟ مولود پاکی از تبار عسگری
بر قدوم این گل نرگس در افشانی کنیم
باشد او مهدی ‏امید جمله ی مستضعفان
جان روا باشد به پیش پاش قربانی کنیم
ساکنان عرش در میلاد او کف می زنند
 ما تمام فرش را بهرش گل افشانی کنیم
غایب از انظار باشد ناظر اعمال ما
قلب او راشاد با اعمال روحانی کنیم
سالها باشد که هجرانش شرر بر جان زده
دیده را با ذکر "عجل" سخت بارانی کنیم
روز عید است وطلب عیدی ز درگاه خدا
دیدن رویش کنار بیت رحمانی کنیم

شاعر : اسماعیل تقوایی
یا صاحب الزمان

شد نیمه ی شعبان همه جا غرق سرور است
هرجا که روی پر زچراغانی و نور است
گلخنده به لبهای همه منتظران است
آخرگل گلزار ولایت به ظهور است
ازدامن نرگس شده پیدا پسری که
بهر پدرش عسکری اسباب غرور است
قنداقه ی او رفت به درگاه الهی
آمال ملایک طلب اذن حضور است
از دیدن رویش همه ی انس وملایک
انگشت تحیر به دهان برده فکور است
دلشاد بود شیعه که آخر ولی آمد
وز طلعت او چشم عدو بسته وکور است
حجت به خدا آمده بر روی زمینش
دیریست که از صحنه ی انظار بدور است
با اذن خدا غایب وبا اذن الهی
در وقت خودش یوسف زهرا به ظهور است
ابن الحسن ومهدی موعود ولایت
اوروح عدالت گرو کوبنده ی زور است
گیرد به کف اش تیغ علی مصحف قرآن
با یاد خدا عامل اصلاح امور است
عید است خدایا بده عیدی همگان را
سیر رخ او عیدی این خلق صبور است
اسماعیل تقوایی
یا حجت ابن الحسن..عجل علی ظهورک

نیمه شعبان شد ودلدار بیامد
بهر ضعیفان جهان یار بیامد
سامره از شوق کند فخر به جنت
چونکه به دنیا در او نگار بیامد
شاد امام حسن (ع)وحضرت نرجس
چون شجر وصلشان به بار بیامد
کرده عطا حق به هر دو مه پسری را
غرق شعف سید ابرار بیامد
یوسف مصری بنگرگشته فراموش
یوسف زهرا (س)چو به بازار بیامد
جن وملائک همگی غرق سرورند
مهدی ما حجت دادار بیامد
آمد وآخر ولی دین خدا شد
جلوه در او حیدر کرار بیامد
روز تولد به سخن آمد وگویی
روح خدا باز به گفتار بیامد
حضرت طاها بداده مژده ی او را
اشبه مردم به او به دار بیامد
غیب شد از دیده هر غیر محارم
دشمن نادان پی انکار بیامد
عدل شود مستقر از کوشش مولا
عدل خدا نیک به بازار بیامد
شیعه بود شاد زمیلاد امامش
گشته خزان آخر وبهار بیامد
شیعه کشدآه غم ز غیبت مولا
غم زده هجران زده بیمار بیامد
منتظرانش همگی چشم براهند
تا که ببینند به اظهار بیامد
اسماعیل تقوایی
X